سبزه قبا

سبزه قبا

نکته ها و خبرها
سبزه قبا

سبزه قبا

نکته ها و خبرها

تجربه

آنقدر زمین خورده ام که بدانم
برای برخاستن
نه دستی از برون
که همتی از درون
لازم است
حالا اما

نمی خواهم برخیزم
می خواهم اندکی بیاسایم

فردا
برمی خیزم
وقتی که فهمیده باشم چرا
زمین خورده ام

قطعه ی گم شده

قطعه ی گم شده          


آدم همیشه دنبال قطعه ای گم شده است،

هیچ آدمی را نمی توان یافت که قطعه خود را جستجو نکند

فقط نوع قطعه هاست که فرق می کند، یکی به دنبال دوستی است

دیگری در پی عشق؛ یکی مراد می جوید و یکی مرید

یکی همراه می خواهد و دیگری شریک زندگی، یکی هم قطعه ای اسباب بازی

به هر حال آدم هرگز بدون قطعه خود یا دست کم بدون آرزوی یافتن آن نمی تواند زندگی کند

گستره این آرزو به اندازة زندگی آدم است و آرزوهای آدم هرگز نابود نمی شوند

بلکه تغییر موضوع می دهند. حتی آن که نمی خواهد آرزویی داشته باشد

آن که آرزویش را از کف داده است

آنکه ایمان خود را به آرزویش از دست داده است

تمامی تلاشش باز برای گریز از تنهایی است

 

 عشق، رفاقت، شهرت طلبی ... همه به خاطر هراس از تنها ماندن است

وشاید قوی ترین جذابیت وصال در همین باشد

که آدمی در هنگام وصال هرگز گمان نمی برد که روزی تنها خواهد ماند

تو گاهی خیال می کنی گمشده خود را باز یافته ای

اما بسیار زود درمی یابی که این بازیافته ات قدری بزرگتر از بخش گمشده توست

یا قدری کوچکتر

گاهی او را می یابی و مدت کوتاهی در خوشبختی رسیدن به او به سر می بری و

اما گاه او رشد می کند و از خلاء تو یا حتی خود تو بزرگتر می شود و دیگر در درونت نمی گنجد

آن گاه او بدل به قطعه گم شده یک نفر دیگر می شود و

تو را برای جستن دایره خود ترک می کند

گاه نیز تو بزرگ می شوی و او کوچک باقی می ماند و روزی ناگهان درمی یابی که (او) قطعه گم شده ی تو نبود

 

گاهی هم او را می یابی و این بار از ترس آنکه مبادا از دست تو لیز بخورد و برود

سفت نگهش می داری ، دو دستی به او می چسبی و

ناگهان گمشده تو زیر بار این فشار خرد و له می شود

و سرانجام نیز از دست می دهی اش

احمقانه است اما تو از ترس تنها ماندن

تنها می مانی

گاه ته دلت حتی می ترسی که قطعه گم شده ات را پیدا کنی

که مبادا دوباره گمش کنی

همیشه آن کس که بیشتر دوست دارد، ضعیف تر است و بیشتر رنج می برد

و همین ضعف است که احساس بی ثباتی به آدم می بخشد

زیراآدم تمامیت خود را منوط به چیزی می کند که ثباتی ندارد

ما همواره خود را قطعه هایی گم شده حس می کنیم. ما همواره در انتظار نشسته ایم؛

درانتظار کسی که از راه برسد و ما را با خود ببرد، که بیاید و ما را کامل کند

بدون او ما همواره خود را گمشده و تنها و ناقص حس می کنیم

برخی از ما شاید برای همیشه در انتظار (او) بمانیم و بنشینیم و بپوسیم

برخی از ما ، دیروز، امروز و هر روز قطعه هایی گمشده بوده ایم

گاهی بعضی ها با ما جور در می آیند، اما همراه نمی شوند  

گاهی نیز آدم هایی را می یابیم که با ما همراه می شوند اما جور در نمی آیند

برخی وقت ها ما آدم هایی را دوست داریم که دوستمان نمی دارند

همان گونه که آدم هایی نیز یافت می شوند که دوستمان دارند ، اما ما دوستشان نداریم

به آنانی که دوست نداریم اتفاقی در خیابان بر می خوریم و همواره بر می خوریم

اما آنانی را که دوست می داریم همواره گم می کنیم

و هرگز اتفاقی در خیابان به آنان بر نمی خوریم

برخی رابطه ها ظریفند ، به طوری که به کوچکترین نسیمی می شکنند

 

و برخی رابطه ها چنان زمختند که روح ما را زخمی می کنند

برخی بیش از اندازه، قطعه گم شده دارند و چنان تهی اند و

روحشان چنان گرفتار حفره های خالی است

که تمام روح ما نیز کفاف پر کردن یک حفره خالی درون آنان را ندارد

برخی دیگر نیز بیش از اندازه قطعه دارند و هیچ حفره ای، هیچ خلائی ندارند تا ما برایشان پُرکنیم

برخی هرگز ما را نمی بینند ونمی یابند و برخی دیگر

بیش از اندازه به ما خیره می شوند

بعضی وقت ها هم بعضی ها توی زندگی تو راه می یابند

اما هیچ گاه تو را نمی فهمند

مثل شمع کوچکی که راهت را کمی روشن کرده است ولی

دستت را سوزانده است

گاه ما برای یافتن گمشده خویش، خود را می آراییم

گاه برای یافتن (او) به دنبال پول، علم، مقام، قدرت و همه چیز می رویم

 

و همه چیز را به کف می آوریم و اما او را از کف می دهیم

گاهی اویی را که دوست می داری احتیاجی به تو ندارد

زیرا تو او را کامل نمی کنی

تو قطعه گمشده او نیستی

تو قدرت تملک او را نداری
گاه نیز چنین کسی تو را رها می کند

و گاهی نیز چنین کسی به تو می آموزد که خود نیز کامل باشی

بی نیاز از قطعه های گم شده

او شاید به تو بیاموزد که خود به تنهایی سفر را آغاز کنی

راه بیفتی ، حرکت کنی
او به تو می آموزد و تو را ترک می کند

اما پیش از خداحافظی می گوید: شاید روزی به هم برسیم

می گوید و می رود

و آغاز راه برایت دشوار است

این آغاز، این زایش،‌ برایت سخت دردناک است

وداع با دوران کودکی دردناک است،‌کامل شدن دردناک است، اما گریزی نیست

و تو آهسته آهسته بلند می شوی، و راه می افتی ومی روی

و در این راه رفتن دست و بالت بارها زخمی می شود

اما آبدیده می شوی و می آموزی که از جاده های ناشناس نهراسی

از مقصد بی انتها نهراسی، از نرسیدن نهراسی

و تنها

 

بروی و بروی و بروی

بازار مواد مخدر در ایران

 

کد خبر: ۱۷۰۱۵۱

تاریخ انتشار: ۰۲ تیر ۱۳۹۰ - ۱۰:۵۶

بازار مواد مخدر در ایران

رضا معصومی راد

اغلب گزارش ها و بررسی های آماری حاکی از این است که بازار مواد مخدر در ایران عمدتا به مواد افیونی مانند تریاک و مشتقات آن تعلق دارد. بر اساس گزارش 2008 سازمان ملل (اداره جرایم ومواد مخدر)، ایران رتبه اول دنیا را در مصرف انواع مواد مخدر افیونی در بین جمعیت 15 تا 64 سال به خود اختصاص داده است. بر اساس این گزارش 2.8 درصد از جمعیت 15 تا 64 ساله ایرانی مواد افیونی مصرف می کنند که جمعیتی بالغ بر 1.376.412 نفر را در بر می گیرد.
پس از ایران کشورهای موریتانی با 2 درصد، روسیه فدراتیو 1.6 ، استونی 1.5 و افغانستان با داشتنی جمعیتی معادل 1.4 درصد از افراد بین سنین 15 تا 64 ، دارای بیشترین معتادان به مواد افیونی هستند .

 (UNODC,2008:237-274)
به علاوه ایران رتبه دوم دنیا را در مصرف هرویین و مرفین دارد.
بر اساس گزارش جهانی مواد مخدر در سال 2008 بعد از پاکستان با 34 درصد از کل هرویین و مرفین در جهان، ایران با 20 درصد از کل مصرف دنیا در مقام دوم قرار گرفته است. (گزارش جهانی مواد مخدر، 54:2008)
درصد زندانیان مواد مخدری به کلیه جرایم در سال 1367 ، 52.5 درصد است، همین درصد 10 سال بعد یعنی در سال 1377 ، افزایش یافته و به 58.9 درصد رسیده است، اما در سال 1386 به 46.9 درصد کنترل یافته است. (کتاب سال ستاد مبارزه با مواد مخدر، 41:1386)
گزارش های متعدد رسمی نشان می دهد که با احتساب مصرف مستمر و نفتی در کشور، به طور قطع بیش از دو میلیون نفر مواد مخدر مصرف می کنند و با توجه به میانگین خانوار (یعنی 5.2) متجاوز از 10 میلیون نفر اعضای خانواده ها از مصرف مواد مخدر رنج می برند و مرگ و میر ناشی از مصرف مواد مخدر در ایران مرتبا افزایش می یابد. (ستاد مبارزه با مواد مخدر، 8:1384) در گزارش سال 1386 ستاد مبارزه با مواد مخدر، خلاصه ای از نتایج تحقیق ارزیابی سریع وضعیت اعتیاد در ایران (
RSA) ارائه شده است که بر اساس آن تعداد معتادان کشور یک میلیون و 200 هزار نفر و تعداد معتادان تفننی 800 هزار نفر اعلام شده است. (ستاد مبارزه با مواد مخدر، 15:1387)
لازم به ذکر است که بر اساس تنها مطالعه همه گیر شناسی در کشور که در سال 1380 ، انجام گرفته، تعداد مصرف کنندگان مواد افیونی در ایران سه میلیون و 761 هزار نفر تخمین زده شده که یک میلیون و 158 هزار نفر قبلا به سوءمصرف و مابقی به صورت تفننی از مواد مخدر استفاده می کرده اند. (رحیمی موقر و دیگران، 111:1387)



بازار مواد مخدر در ایران
نویسنده: رضا معصومی راد

انتشار: دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام

هزینه ماهیانه زندگی هر خانوار تهرانی


  کد خبر: ۱۸۷۵۰۸

تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۳۹۰ - ۰۹:۲۱

 

هزینه ماهیانه زندگی هر خانوار در پایتخت یک میلیون و 216 هزار تومان .

براساس آمار منتشر شده، ساختمان‌های مسکونی نوساز در مناطق تهران اغلب مساحتی بین 40 تا 70 مترمربع دارند، اما متوسط زیربنای مسکونی در این کلانشهر هنوز بالاتر از 100 مترمربع گزارش شده است.
دنیای اقتصاد: نتایج بررسی‌های شهرداری ‌تهران درباره کیفیت زندگی در پایتخت و همچنین شاخص‌های اقتصادی در این کلان‌شهر حاکی است: خانوارهای ساکن تهران در ماه به‌طور متوسط حداقل یک میلیون و 216 هزار تومان هزینه دارند که از این رقم فقط 216 هزار تومان بابت اقلام خوراکی صرف می‌شود.
در گزارشی که با عنوان اطلس کلان‌شهر تهران تهیه شده، ضمن تشریح آمارهایی درباره میزان دسترسی ساکنان پایتخت به مسکن اعلام شده است: خریداران و اجاره‌نشین‌ها اغلب به سکونت در آپارتمان‌های با متراژ حداقل 50 و حداکثر 70 مترمربع گرایش پیدا کرده‌اند.
شهرداری‌تهران که همه ساله کیفیت زندگی در پایتخت و همچنین وضعیت متغیرهای کلان اقتصادی در این شهر را بررسی می‌کند در تازه‌ترین گزارش، از افزایش بهای سبد‌هزینه‌ای خانوارها و همچنین گرایش پایتخت‌نشینان به تملک و اجاره آپارتمان‌های متراژ‌ کوچک خبر داده است.
گزارش «دنیای‌اقتصاد» از جزئیات سالنامه آماری شهرداری ‌تهران حاکی است: حداقل هزینه ماهانه خانوارهای ساکن تهران، رقمی معادل یک میلیون و 216 هزار تومان است؛ به طوری که هزینه سالانه خانوارهای مناطق شهری تهران حداقل 14 میلیون و 600 هزار تومان برآورد شده است که 12 میلیون آن را هزینه‌های غیرخوراکی و مابقی را خوراکی تشکیل می‌دهد.
سهم هزینه تامین مسکن شامل اجاره‌بها یا قیمت خرید، بخش قابل توجهی از هزینه‌های غیرخوراکی را به خود اختصاص می‌دهد.
آخرین آمار از چیدمان جمعیت تهران در مناطق 22گانه که مربوط به سال 88 می‌شود، نیز نشان می‌دهد: 2میلیون و 373 هزار خانوار - با بُعدخانوار سه‌نفر- در این کلانشهر ساکن هستند که مجموع جمعیت تهران را به 8 میلیون و 217 هزار نفر رسانده است. براین اساس منطقه 22 دارای کمترین جمعیت ساکن و منطقه4 دارای بیشترین جمعیت ساکن است.
به گزارش «دنیای‌اقتصاد» نتایج بررسی‌های شهرداری‌تهران همچنین درباره کیفیت زندگی و اوضاع اقتصاد مسکن در پایتخت نشان می‌دهد: گرایش متقاضیان مسکن به سمت واحدهای مسکونی با متراژ کمتر از 100 متر افزایش پیدا کرده است، به طوری که عمده تهرانی‌ها تمایل به اجاره یا خرید آپارتمان‌های 50 تا 70 مترمربعی با حداقل دارای 2 اتاق را دارند که همین گرایش هم‌اکنون باعث افزایش واحدهای مسکونی با تعداد دو اتاق در سطح شهر تهران شده است.

براساس آمار منتشر شده، ساختمان‌های مسکونی نوساز در مناطق تهران اغلب مساحتی بین 40 تا 70 مترمربع دارند، اما متوسط زیربنای مسکونی در این کلانشهر هنوز بالاتر از 100 مترمربع گزارش شده است.
آن‌طور که شهرداری‌تهران اعلام کرده، در پایتخت، 57 درصد ساکنان مالک آپارتمان هستند و مابقی اجاره‌نشین یا به صورت رایگان در خانه‌های سازمانی سکونت می‌کنند.
در تحلیل شهرداری‌ تهران درباره نحوه تصرف مسکن در پایتخت تاکید شده است: شاخص تصرف ملکی در برخی از جوامع توسعه‌یافته همچون آلمان و سوئیس از میزان بسیار پایینی برخوردار است و کمتر از 40 درصد کل ساکنان را تشکیل می‌دهد، اما در برخی دیگر از کشورها همچون انگلستان، این شاخص بالا و در حد 70 درصد است. در کشورهایی که شاخص تصرف ملکی در آنها پایین است، بخش عمده‌ای از اراضی و همچنین واحدهای مسکونی شهرها در مالکیت شهرداری‌ها قرار دارد و در عین حال با توجه به سطح رفاه و برنامه‌های دولت در تامین مسکن، مردم در این کشورها انگیزه کمتری برای مالکیت مسکن دارند.
شهرداری‌ تهران معتقد است: در کلانشهر تهران بالا بودن میزان تصرف ملکی به عنوان وضعیت مطلوب بخش مسکن تلقی می‌شود، زیرا از یک‌سو در نگاه خانوارها، مسکن به عنوان محل سکونت، سرمایه و نوعی پس‌انداز برای خود و فرزندان است و از سوی دیگر، برنامه‌های دولت در تامین مسکن و بالا بردن شاخص تصرف ملکی مسکن به عنوان یک سیاست مثبت تلقی می‌شود.
حرکت انبوه سازان به سمت تقاضای بازار
گرایش تهرانی‌ها به سمت خرید یا اجاره آپارتمان‌های با متراژ کوچک انبوه‌سازان پایتخت را هم به این سمت سوق داده است. نتایج آخرین تحقیقات مجموعه شهرداری تهران در خصوص سبد هزینه خانوارهای تهرانی نشان می‌دهد در چند سال اخیر تمایل خانواده‌های تهرانی برای مالکیت یا اجاره به سمت واحدهای زیر 100 مترمربع کشیده شده است. اما سوال اینجا است که آیا طبع انبوه‌سازان نیز با تغییر ذائقه خانواده‌ها به سمت ساخت واحدهای کوچک متراژ تغییر کرده است؟
محمدمهدی مافی، عضو سابق هیات مدیره انجمن انبوه‌سازان تهران در رابطه با تمایل انبوه‌سازان پایتخت به ساخت متراژ کوچک‌تر به «دنیای اقتصاد» گفت: مسلما انبوه‌سازان با توجه به شرایط و تقاضای بازار مسکن به ساخت واحدهای متراژ کوچک‌تر روی آورده‌اند چون در این وضعیت واحدهای خود را با سهولت بیشتر و سود منطقی‌تر به فروش می‌رسانند.او اظهار کرد: به نظر می‌رسد نتایج این تحقیقات از روی پایان کار واحدهای احداثی به دست آمده باشد که در حقیقت الگوی مصرفی مردم را نشان می‌دهد.
او به تفاوت ساخت واحدهای زیر 100 متر با آپارتمان‌های با مساحت بالای 100 متر مربع اشاره کرد و گفت:ساخت واحدهای کوچک‌تر در مقایسه با واحدهای بالای 100 متر برای انبوه سازان اندکی در هزینه‌های ساخت متفاوت است به طوری که ساخت واحدهای متراژ پایین اندکی هزینه بیشتری را به انبوه سازان تحمیل می‌کند اما با توجه به اینکه عامل تعیین‌کننده در تعیین متراژ واحدها تقاضای بازار است با وجود این هزینه چون در حال حاضر واحدهای کوچک‌تر تقاضای بیشتری دارد هزینه‌های اضافی پوشش داده می‌شود.

تسلی و سلام

( قصیده ای است از زنده یاد مهدی اخوان ثالث از دفتر ارغنون، سروده شده در فروردین ۱۳۳۵)

در آغاز این اثر نوشته شده : برای پیر محمد احمد آبادی. البته بعدها اخوان توضیح میدهد که منظورش از "پیر محمد احمد آبادی" زنده یاد دکتر محمد مصدق بوده که در آن زمان در خانه خود در احمد آباد کرج زندانی بود.

دیدی دلا که یار نیامد ؟
گرد آمد و سوار نیامد
بگداخت شمع و سوخت سراپای
و آن صبح زرنگار نیامد
آراستیم خانه و خوان را
و آن ضیف نامدار نیامد
دل را و شوق را و توان را
غم خورد و غمگسار نیامد
آن کاخ ها ز پایه فرو ریخت
و آن کرده ها به کار نیامد
سوزد دلم به رنج و شکیبت
ای باغبان، بهار نیامد
بشکفت پس شکوفه و پژمرد
اما، گلی ، به بار نیامد
خوشید چشم چشمه و دیگر
آبی به جویبار نیامد
ای شیر پیر بسته به زنجیر
کزبند ت ایچ عار نیاید
سودت حصار و پیک نجاتی
سوی تو و آن حصار نیامد
زی تشنه کشتگاه نجیبت
جز ابر زهربار  نیامد
یکی از آن قوافل پربا
ران گهر نثار نیامد
ای نادر نوادر ایام
کت فرو بخت یار نیامد
دیری گذشت و چون تو دلیری
در صف کارزار نیامد
افسوس کان سفاین حری
زی ساحل قرار نیامد
و آن رنج بی حساب تو، درداک
چون هیچ در شمار نیامد
وزسفله یاوران تو در جنگ
کاری بجز فرار نیامد
من دانم و دلت که غمان چند
آمد، ور آشکار نیامد
چندان که غم بجای تو بارید
باران به کوهسار نیامد